بانو


می خواهم اعترافاتم را به زبان بیاورم


من اعتراف می کنم که سایه ات را بر سرم کم دارم .


من اعتراف می کنم خوابیده ام به روی خرخره ی تلفن


تا صدایت را آن ور مرزها بشنوم .


من اعتراف می کنم هیچ کس را غیر از تو نمی فهمم


و کسی رو غیر از تو درک نمی کنم .


من اعتراف می کنم چیزی شبیه سوهان روحم را می خراشد .


بانو


کینه ها را بگذار کنار ،


این من ِ مادر مرده گناهی نکرده


که با تو احساس خوشبختی می کند .


بیا تا مثل گذشته ها در آغوش هم گریه کنیم


قول می دهم که آسمان به زمین نیاید .


"شاهزاده"