درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش
میگردند.
در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به
خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود.
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به
خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم.
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن
نیست.
(حسین پناهی)

+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 9:38 توسط شاهزاده
|